روانشناسی خرید: مشتریان چه چیزی را واقعاً میخرند؟
یکی از اصول اساسی در فروش این است که مردم محصولات را فقط به خاطر خود آنها نمیخرند؛ بلکه به دلایل عمیقتر و شخصیتر خرید میکنند. هر خریدی به نوعی واکنشی احساسی به یک مشکل یا نیاز است. اگر این مفهوم را به درستی درک کنیم، میتوانیم به عنوان فروشندهها محصولات و خدمات خود را بهتر به مشتریان ارائه کنیم و فروش را افزایش دهیم. در این مقاله به بررسی عمیقتری از روانشناسی خرید و نقش احساسات در تصمیمگیریهای مشتریان میپردازیم.
1. خرید به عنوان راهی برای حل مشکل
مردم اغلب خرید میکنند تا از یک مشکل یا درد رهایی یابند. خرید، پاسخ به یک نیاز یا حل یک مشکل است. به عنوان مثال، اگر تیم فروش شما نتواند به اهداف تعیینشده برسد و درآمد کاهش پیدا کند، این مشکل به یک درد واقعی برای کسبوکار شما تبدیل میشود. یا شاید شما نمیتوانید یک مدیر منابع انسانی خوب پیدا کنید، که باعث کاهش انگیزه کارمندان و کاهش بهرهوری میشود. در این مثالها، مشکلات به چالشهایی تبدیل میشوند که احساس نیاز به حل آنها، منجر به تصمیم خرید میشود.
این مفهوم از خرید به عنوان راهی برای حل مشکل، بسیار مهم است. مردم نمیخواهند محصولاتی را بخرند که فقط ویژگیهای عالی دارند؛ آنها به دنبال محصولاتی هستند که مشکل خاصی را برایشان حل کند.
2. مردم در نهایت برای برطرف کردن نیاز احساسی خرید میکنند.
یکی از نقل قولهای معروف در زمینه فروش این است که: “مردم دریل نمیخرند، آنها سوراخ میخرند.” این جمله به سادگی نشان میدهد که مشتریان به دنبال عملکرد محصول هستند، نه خود محصول. کسی که وارد یک فروشگاه ابزار میشود، به دنبال این نیست که صرفاً یک دریل بخرد؛ بلکه او به دنبال راهی است که بتواند یک سوراخ دقیق در دیوار ایجاد کند تا مشکل نداشتن یک سوراخ مناسب برای نصب چیزی را حل کند.
اما ماجرا از این هم عمیقتر است. چرا کسی به سوراخی در دیوار نیاز دارد؟ شاید میخواهد عکس خانوادهاش را آویزان کند یا مدرک تحصیلی جدیدی که اخیراً دریافت کرده را به نمایش بگذارد. اینجاست که میبینیم خرید یک دریل فقط یک تصمیم فنی نیست؛ بلکه یک نیاز احساسی پشت آن قرار دارد. مشتری میخواهد احساس تعلق به خانواده یا افتخار به دستاوردهای شخصیاش را نشان دهد.
3. خریدها همواره با احساسات همراه هستند.
هر خرید، حتی اگر به نظر کوچک یا بیاهمیت باشد، میتواند با احساسات خاصی همراه باشد. برای مثال، وقتی کسی یک ماشین میخرد، او فقط یک وسیله نقلیه نمیخرد؛ بلکه شاید او به دنبال احساس آزادی، امنیت، یا حتی موقعیت اجتماعی بالاتر باشد. خانهداران وقتی خانه میخرند، به دنبال احساس امنیت، حریم خصوصی، و یا مکانی برای ایجاد خاطرات هستند.
همینطور، مشتریان خرید دیجیتال یا تبلیغات آنلاین هم احساساتی را دنبال میکنند. آنها فقط تبلیغ نمیخرند؛ بلکه به دنبال افزایش فروش، رشد کسبوکار، یا حتی اجتناب از تماسهای سرد (cold calling) هستند.
مشتریانی که به دنبال دورههای آموزشی آنلاین هستند، در واقع به دنبال خرید دانش نیستند؛ بلکه به دنبال تبدیل شدن به نسخهای بهتر از خودشان هستند. آنها میخواهند جاهطلبیهای خود را به واقعیت تبدیل کنند و این حس را داشته باشند که در مسیر موفقیت قرار دارند.
4. درک احساسات مشتری، کلید موفقیت در فروش
وقتی شما به عنوان فروشنده میفهمید که مشتری به چه دلیلی خرید میکند و چه احساسی پشت خرید او وجود دارد، میتوانید فروش را بر مبنای آن احساسات هدایت کنید. مثلاً به جای اینکه بگویید “این ماشین سریع و راحت است”، میتوانید بگویید “این ماشین شما را به فردی میسازد که دوستانتان به شما به عنوان یه فرد خواص نگاه میکنند”. یا وقتی خانهای را میفروشید، میتوانید بر امنیت و آرامش آن تاکید کنید: “این خانه به شما حریم خصوصی کاملی میدهد و هیچ همسایهای به آن دید ندارد.”
همین منطق در مورد خریدهای دیجیتال و آموزشی هم صدق میکند. شما میتوانید تبلیغات دیجیتالی را به عنوان یک راهکار برای افزایش فروش معرفی کنید: “به طور متوسط، تبلیغات دیجیتال ۲۰٪ افزایش فروش به همراه دارند.” یا در مورد پلتفرمهای آموزشی، به مشتریان بگویید: “دورههای آموزشی ما به شما کمک میکند تا مهارتهای شغلی خود را بهبود بخشید و از آنها در کار خود استفاده کنید.”
نتیجهگیری
مردم همیشه محصولات یا خدمات را به دلایلی فراتر از ویژگیهای فنی آنها خریداری میکنند. تصمیمات خرید، در نهایت با احساسات، نیازها و خواستههای عمیقتر انسانها پیوند دارد. فروشندگان موفق کسانی هستند که این احساسات را درک میکنند و محصولات خود را به گونهای معرفی میکنند که به این نیازها پاسخ دهد. فهمیدن دلیل واقعی خرید مشتریان، به شما این امکان را میدهد که فروش خود را بر اساس آن پایهگذاری کنید و موفقیت بیشتری در بازاریابی و فروش داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید